خاطرات شیرین زندگی کودکانه

ساخت وبلاگ
دوست دختر موجودی زنده وبسیار زیبا که با مشخصه های زیر شناسایی آن به راحتی امکان پذیر است

- مانتو جین کوتاه و تنگ
- شلوار از این کوتاها!!!
- سایه چشم بنفش (که با رنگ جیغشان ست باشد)
- ابروی تراشیده و تاتو شده
- لنز زیبایی آبی یا سبز
- زلف طلایی مش شده !!!
هر جا از اینا دیدید بدانید دوست دختر و ناموس کسی است ! پس چشمتان را درویش نموده و رد شوید تا زنگ نزده به دوست پسرش و او نیز بیاید شکمتان را سفره نماید !!! خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : تعریف دوست دختر ؛ طنز , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1481 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391 ساعت: 2:24

تفاوت های جالب عروسی رفتن پسرها و دخترها (آخر خنده)

aroos 300x300 تفاوت های جالب عروسی رفتن پسرها و دخترها (آخر خنده)

عروسی رفتن دخترها:

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!

توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار ” پرو” لباس داره…

اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : تفاوت های جالب عروسی رفتن پسرها و دخترها (آخر خنده), نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1562 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391 ساعت: 16:12

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد.

پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟

مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی

فقط خواستم بگویم تولدت مبارک .

پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد

صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن

با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . . .

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : مادر …,(نمیدونم اسم این داستان رو چی بذارم), نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1493 تاريخ : جمعه 3 آذر 1391 ساعت: 16:25

خنديدن يک نيايش است اگر بتواني بخندي،آموخته اي که چگونه نيايش کني هنگامي که هر سلول بدن تو بخندد،هر بافت وجودت از شادي بلرزد به آرامشي عظيم دست مي يابي! کسي مي تواند بخندد که تمامي بازي زندگي را مي بيند. کوتاه ترين راه براي گفتن دوستت دارم لبخند است!

شادي اگر تقسيم شود،دو برابر مي شود!غم اگر تقسيم شود،نصف مي شود! هميشه با ديگران بخنديم و هرگز به ديگران نخنديم يادت باشه!انسان هاي خندان و شاد به خداوند شبيه ترند! کمي موسيقي گوش کن،برقص،بخند(حتي به زور)،آنگاه بنشين و نظاره کن آثار شگرف همين حرکات به اصطلاح اجباري را! فراموش نکن!همين لحظه را، اگر گريه کني يا بخندي!بالاخره مي گذرد،امتحان کن!

بهشت يعني،شادي،خنده،سرور و شعف! جاي تأسف است !ما براي شاد بودن بهانه اي مي خواهيم ولي براي غمگين بودن نياز به هيچ بهانه اي نداريم با شادي خدا را و ضيافت زندگي را  تجليل مي کنيم

سرور و شادي، خداي درون فرد است که از اعماق او برخاسته و متجلي مي شود!
شادي، يکي از راه هاي تقرب به درگاه خداوند است  ضرر نمي کني! از هم اکنون لبخند زدن را تجربه  کن مطمئن باش هميشه يکي هست که عاشق لبخند تو باشه
.

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : لبخند بزن كه خنديدن يک نيايش است , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1239 تاريخ : جمعه 3 آذر 1391 ساعت: 15:42

فردي كه مقیم لندن بود، تعریف میکرد که یک روز سوار تاکسی شدم در بين راه کرایه را پرداختم. راننده بقیه پولم را که برگرداند متوجه شدم 20 پنس اضافه تر داده است! چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...

 گذشت و به مقصد رسیدیم .موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم. پرسیدم بابت چی؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم. انشاءالله فردا خدمت می رسیم! تعریف میکرد: تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد .من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!!

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : اعتقادتان را چند میفروشید؟؟؟ , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1193 تاريخ : جمعه 3 آذر 1391 ساعت: 15:33